جدول جو
جدول جو

معنی صفی الدین الحی - جستجوی لغت در جدول جو

صفی الدین الحی
(صَ یُدْ دی ؟)
در مجالس النفائس نام وی چنین ثبت شده لیکن ظاهراً وی همان شیخ صفی الدین ابحی است. چنانکه مصحح کتاب نیز در حاشیۀ ص 183 تصریح کرده است که در نسخۀ اسلامبول شیخ صفی الدین ابحی آمده است. در مقدمۀ ترجمه حکیم شاه محمدقزوینی از مجالس النفائس آرد: در زمانی که حضرت میردر هری بوده حضرت قدسی منزلت شیخ صفی الدین الحی بخدمت او رفته و داعیۀ مریدی او داشته و چون بصحبت میرنشسته و میر در صحبت گرم گشته از امتداد وقت صحبت نزدیک شده که نماز پیشین فوت شود، شیخ صفی الدین بر سبیل تنبیه گفته که وقت نماز فوت میشود، امیر قدس سره فرمود که نماز را قضا هست و صحبت را قضا نیست. شیخ چون این سخن را از او شنیده رنجیده و ترک صحبت او کرده و بصحبت شیخ زین الدین خوافی رفته، زیرا که او بسیارمواظبت بر طریقۀ اهل سنت و جماعت مینمود و او شیخ صفی الدین را در خلوت نشانده چون بریاضت خلوت دل او صافی گشته دانسته که مرتبۀ میر در کشف حقایق و دقایق بیشتر از مرتبۀ شیخ است، لاجرم پشیمان گشته ولیکن دوائی نداشته. (مجالس النفائس چ علی اصغر حکمت صص 183-184). در حبیب السیر نیز صفی الدین ابحی ضبط شده و گوید سیدی دانشمند بود. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 604)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صَ یُدْ دی نِ حِلْ لی)
عبدالعزیز بن سرایابن علی بن ابی القاسم السنبسی الطائی. وی شاعر عصر خود بود در کوفه متولد و در حله (بین کوفه و بغداد) نشأت یافت و به تجارت پرداخت و به شام و مصر و ماردین و دیگر اماکن سفر کرد و مدتی به پادشاهان ارتقی پیوست و آنان را ثنا گفت و ایشان وی را صله های گران دادند. سپس به سال 726 به قاهره شد و سلطان ملک ناصر را بستود. تولد او به سال 677 هجری قمری است و به سال 750 درگذشت. او راست: دیوان شعر. العاطل الحالی. رساله فی الزجل و الوالی. الخدمه الجلیله. رساله فی وصف الصید بالبندق. (الاعلام زرکلی ص 525). مؤلف روضات الجنات وی را نیک ستوده است و گوید عالمی فاضل ومنشیی اریب و از تلامذۀ محقق نجم الدین جعفرحسن حلی است. او را قصیده ای بدیعه در 145 بیت است مشتمل بر 150 نوع از انواع بدیع و گوید وی از بزرگان شعرای شیعه بود و فضل و بزرگی و افلاق او بین الفریقین مسلم است و گوید صاحب امل الامل بر وی انکار کرده است که چرا در تغزلات خود شراب و امردان را فراوان می ستاید ولی این سخنان را نزد آنان تأویلها است. از اشعار اوست:
و لیس صدیقاً من اذا قلت لفظه
توهم من اثناء موقعهاامرا
ولکنه من ان قطعت بنانه
تیقنه قصداً لمصلحه اخری.
و او راست در مدح اهل البیت:
یا عترهالمختار یا من بهم
یفوز عبد یتولاهم
اعرف فی الناس بحبی لکم
اذ یعرف الناس بسیماهم
لغت نامه دهخدا